الا یا ایهاالساقی ز می پرساز جامم را که از جانم فرو ریزد هوای ننگ و نامم را از آن می ریز در جامم که جانم رافنا سازد برون سازد ز هستی، هستهی نیرنگ و دامم را از آن می ده که جانم را ز قید خود رها سازد به خود گیرد زمامم را، فرو ریزد مقامم را توی ای پیک سبک باران دریای عدم از من به دریادار آن وادی رسان مدح و سلامم را
منبع: ماهنامه سبزسرخ شماره 59
|